با اقبال روزافزون به مديريت دانش در سطح جوامع مختلف به ويژه صنايع مختلف و دنياي كسب و كار، برداشت ها، تصورات و نگاه هاي نادرست به “مديريت دانش” نيز به تناسب آن بيشتر مي شود. در اين نوشته قصد داريم، تعدادي از آنها را به شما معرفي كنيم.
- “مديريت دانش خودش يكي از اهداف سازمان است. ” اين تله اي است كه سر راه بسياري از سيستمهاي مديريتي و فرآيندهاي سازماني وجود دارد. و برخي سازمانها و شركتها، خواسته يا ناخواسته درآن مي افتند و هر چه تلاش مي كنند تا به هدف برسند، بيشتر باعث اتلاف منابع سازماني مي شوند.در حاليكه نه تنها “مديريت دانش” بلكه هر سيستم مديريتي و فرآيند و موارد مشابه ديگري تنها يك تسهيل كننده و به زبان ساده تر ابزاري در جهت دست يابي به اهداف سازماني هستند و اگر تمركز بر روي اين تسهيلگرها و ابزاها به اندازه اي باشد كه باعث كاهش سرعت دست يابي و يا مانعي در سر راه دست يابي به اهداف سازماني گردد، به نوعي نقض غرض محسوب مي شود و بايد از آن پرهيز كرد.
- “مديريت دانش مخصوص بيزينس هاي حرفه اي است.” لازم به گفتن نيست كه در هر كسب و كاري، دانشِ مرتبط با محصولات توليدي يا خدماتي كه ارائه مي شود و در كل، دانشِ مرتبط با فعاليت اصلي سازمان از جمله مهمترين عناصر و عوامل موثر در ادامه فعاليت سازمان است.ادامه ي بقاي هر سازماني، باقي ماندن در عرصه ي رقابتهاي روزمره ي بازار كسب و كار است. براي اين هدف هر شركت ملزم به حفاظت و ارتقاء دانش سازماني است. فقط در خود محصولاتي كه استخراج و بصورت خام فروخته مي شود، به لحاظ اينكه تغييري در محصول داده نمي شود، دانش نقشي ندارد. كه در اين مورد هم دانش، استخراج، نگهداري، انتقال و يا دانش بازاريابي و … ارزشمند و نيازمند مديريت است.
- ” مديريت دانش يعني جذب كارمنداني با دانش و هوش بالا.” اگر چه پيش فرض اين است كه توليد دانش و مدون كردن آن در راستاي بهره مندي ديگران از ويژه گيهاي خاص انسان است و انسانهاي باهوش تر در اين كار تواناتر هستند. ولي بايد توجه داشت، كاري كه انسانها انجام مي دهند به ارزش شركت مي افزايد،نه صرفا چيزي كه مي دانند. پس بارديگر اهميت سيستم و فرآيند مديريت دانش و گردش دانش توليد شده در سازمان و تاثير آن در بخشهاي گوناگون سازمان است كه به چشم مي آيد، نه صرفا وجود سيلوهاي دانشي در سازمان.
بدون دیدگاه