افسانه هاي مديريت دانش – قسمت دوم


  • “داشتن مديريت دانش، مستلزم فناوري گران قيمت است.” يقينا فناوري به ويژه فناوري اطلاعات زيرساخت و لازمه ي مديريت دانش است ولي نه تنها اجباري به صرف هزينه هاي سرسام آور نيست. بلكه اصولا صرف بودجه ي بالا به معني محقق شدن قطعي اهداف سيستم مديريت دانش نيست.

براي افزايش موفقيت سيستم مديريت دانش، بعد از تحليل دقيق وضعيت فعلي سازمان و شناسايي نقاط قوت و عوامل بازدارنده ي احتمالي بايد با در نظر گرفتن مهمترين عامل اين سيستم يعني ” پرسنل” سيستم مرحله به مرحله همراه با فرهنگ سازي لازم در سازمان پياده گردد.

  • “مديريت دانش، ايجاد يك بانك اطلاعاتي بسيار بزرگ است.”   اگر منابع خود را صرف گردآوري و ساخت يك بانك اطلاعاتي بسيار بزرگ كه شامل جزئي ترين اطلاعات سازمان بدون هيچگونه نقشه ي راه كاملي بكنيم. شايد ايده ي داشتن يك بانك اطلاعاتي بسيار بزرگ و قابل توجه از ديتاهاي شركت به واقعيت تبديل شود. اما پياده سازي درست سيستم مديريت دانش كارا، چيز ديگريست. لزوما هر چيزي كه نامش ديتاي سازمانيست سودمند نيست، يا در عبارتي درست تر مي توان گفت تمامي ديتاهاي سازمان داراي يك درجه اهميت و يك سطح از ضرورت گردآوري و اشتراك نيستند.

قدم اول و قبل از هر اقدامي تهيه شناسنامه ديتاهاي سازماني است. و در مراحل بعدي گردآوري دسته اي از دانش هاي سازماني ست كه براي سازمان توليد ارزش تجاري مي كنند. گذشته از اين موارد، اينكه پرسنل بدانند چه دانشي ،‌ كجا قرار دارد و توانايي آنها در استفاده از آنها در كارشان مهمترين بخش مديريت دانش محسوب مي گردد.

“مديريت دانش مانند يك اپيدمي زودگذر است.” سيستم هاي مديريتي در طول زمان هميشه در حال رشد و تكامل بوده اند و گاهي نيز دچار تغيير نام شده اند يا چند سيستم در يك سيستم يكپارچه شدند و يا عكس اين موضوع پيش رفته است. ولي سهم دانش در كسب و كارها همواره مهم و قابل توجه بوده است. دانش قطعا به روشهاي گوناگون كه اسم مديريت دانش را نداشته اند، گردآوري، نگهداري و به اشتراك گذاشته مي شده است. لذا هر سيستم مديريتي سازماني نيز در سالهاي آتي پديدار گردد،‌ از اهميت و اعتبار دانشي كه براي سازمان ارزش تجاري ايجاد مي كند نخواهد كاست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *