جاكوب نيدلمن،‌فيلسوف معاصردانش آموخته هاروارد، و استاد دانشگاه ايالتي سانفرانسيسكو مدلي كاربردي از دانش براي دنياي كسب و كار معرفي كرد كه به هرم دانش شناخته مي شود. و شامل: داده، اطلاعات، دانش و خِرَد است. ( البته در برخي طبقه بندي ها ديگر در مرتبه اي بالاتر از خِرَد ، حقيقت قرار دارد.)

داده  Data

ميتوان گفت كه داده خنثي است، چون مفهوم خاصي همراه خود ندارد. يك تكه مجزا از داده، يا حجمي از داده هاي ساختار بندي نشده، به خودي خود هيچ معني خاصي را به ذهن مخاطب نمي رساند. داده زماني كه در يك زمينه ي مشخص تبديل به اطلاعات شود، ارزش پيدا مي كند.

در يك بيزينس، مديران و صاحبان كسب و كار بايد سيستم و فرآيندهايي طراحي و پياده كنند كه داده هاي مناسب جمع آوري و در مكانهاي درست نگهداري شوند.  ضروري است كه از درستي و به روز بودن اين داده ها قبل از جريان آنها در مسيرهاي داده در سازمان اطمينان حاصل گردد.

اطلاعات  Information

پيرو تعريف قبل، اطلاعات؛ داده ي داراي مفهوم خاص است. اطلاعات يك مفهوم ساختاربندي شده و داراي ارزش خاص است. داشتن اطلاعات لازم و كافي،‌ پيش زمينه تصميم گيري درست است.

اطلاعات ارزشمند در سازمان بعد از پردازش داده هاي جمع آوري شده و ايجاد ارتباط آنها با اهداف و ماموريتها و چشم اندازهاي سازمان است كه پديدار مي شوند. لري پروزاك و تام داون پورت در كتاب ” دانش كار” پديدار شدن اطلاعات در يك كسب و كار را از روشهاي زير مقدور مي دانند:

–          هدف گذاري مشخص براي جمع آوري داده ها.

–          دسته بندي داده ها با توجه به اجزاي كليدي سازمان.

–          تحليل رياضي داده  ها.

–          حذف خطاها و تصحيح داده ها.

–          خلاصه كردن داده ها.

دانش  Knowledge 

هر چه در هرم دانش بالاتر مي رويم،‌ ارزش مفاهيم بيشتر و نقش انسان در آن مهمتر مي گردد. انسانهايي كه در معرض اطلاعات قرار مي گيرند (همچنين شايد بتوان از سيستم هاي هوشمند آتي نيز همين انتظار را داشت) با استفاده از تجربيات،‌ آموخته هاي پيشين؛ به خلق دانش بپردازند. دانش منشاء تغيير خواهد بود.  دانشي كه شايد بتوان گفت منطبق با تعريف جديد يونسكو از سواد نيز است: ” شخصي با سواد تلقي مي شود كه بتواند با استفاده از خوانده ها و آموخته هاي خود، تغيير در زندگي خود ايجاد كند.”

قدم نخست در راه مديريت دانش، درك انواع دانشي كه با آن مواجه مي شويم است. در تقسيم بندي دانش روشها و نگاههاي بسيار گوناگوني وجود دارد. در بنياد خود، براي مديريت هر چيزي، گام نخست شناخت درست آن است. در يكي از اين روشها، دانش به سه رده تقسيم مي شود:

–          دانش بيان شده

–          دانش قابل بيان

–          دانش غير قابل بيان

خرد  Wisdom

انتظار ما از يك انسان خردمند شايد به تعريف ما از خرد نيز كمك كند. انساني كه بتواند با قدرت تجزيه و تحليل ، قضاوت و تصميم گيري خود و با استفاده از دانش خود يا ديگران، راهگشاي مشكلات دشوار و حل نشده در زندگي فردي يا اجتماعي يا يك كسب و كار باشد. خرد سر منشاء‌خلاقيت، نوآوري و نوآفريني است.

در يك سازمان،‌ يا يك جامعه شايد نتوان روي محل خاصي از آن انگشت گذاشت و آن را خِرَد آن جامعه يا سازمان ناميد گرچه، بي گمان وضعيت يك جامعه يا سازمان ناشي از خِرَدجمعي آن است. و يك بايستي براي آن پيش نياز است. بايستي سيستمهايي براي جريان داشتن اين خِرَدجمعي در رگهاي حياتي جامعه يا كسب و كار وجود داشته باشد.