گفتگو و اهمیت آن

گفتگو

مهارت گفتگو چیست؟

آنچه در ارتباطات ما بسیار مهم است فقط خوب صحبت کردن نیست! چون وقتی شما صحبت می کنید، طرف مقابل هم می خواهد چیزی برای گفتن ارائه دهد، در واقع باید گفتگو انجام شود و به همین خاطر نیاز به مهارت خاصی دارد. چون حرف زدن یک اتفاق متقابل است. پس اگر بخواهیم بدانیم چطور با دیگران خوب صحبت کنیم، باید مهارت گفتگوی خوبی هم داشته باشیم. با یادگیری اصول گفتگو می توانید به راحتی با دیگران ارتباط موثر برقرار کنید و بر روی دوستان خود تاثیرگذار باشید. ارتباط کلامی شما نقش موثری در برند شخصی شما داشته و تاثیر فوق العاده ای بر روی روابط شخصی و حرفه ای شما به همراه خواهد داشت. برای آشنایی با اصول مهارت گفتگوی خوب، این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.

مهارت گفتگو چیست؟

گفتگو بخشی از طبیعت انسان است. انسان موجودی اجتماعی بوده و گفتگو مهمترین جنبه این اجتماعی بودن است. گفتگو دو جنبه دارد، یک جنبه بیرونی در ارتباط با دیگران و یک جنبه درونی به عنوان گفتگوی درونی که برای همه ما آشناست. دسترسی به درون و گفتگوی واقعی با خود، از طریق گفتگو با دیگران حاصل می شود. نشستن در رختخواب و صحبت با خود شما را به جایی نمی رساند.

گفتگو فقط به معنای تبادل افکار، احساسات و اطلاعات نیست بلکه افراد افکار و اندیشه های یکدیگر را می آموزند و از این گذر هوش یا خرد جمعی شکل می گیرد. در آینه گفتگو با دیگران می توان ذهن و اندیشه خود را مشاهده کرد اما آگاهی از این امر کم بوده و زمانی که آگاهی از آن نباشد، در اخلاق انسان تأثیر کاذب می گذارد.

مهارت گفتگو در ارتباط انسان با خود، دیگران، طبیعت و خدا از اهمیت و ارزش فزاینده ای برخوردار است و اکنون که تفاهم بین افراد ضعیف شده است، احیای مهارت گفتگو به عنوان یک نیاز اساسی تلقی می شود.

گفتگو راهی است برای جستجوی مشترک و رسیدن به ته سوء تفاهم ها و پیش داوری هایی که مانع درک درست بین مردم می شود. گفتگو به دنبال اجماع نیست اما دیدگاه‌های مختلف طرف‌های گفتگو برای یکدیگر قابل درک می‌شود و موانع تفکر مشترک از بین می‌رود.

معرفی انواع مهارت گفتگو

حتما تا به حال متوجه شده اید که مکالمه یک مهارت مهم و ضروری برای برقراری ارتباط با دیگران و با طبیعت است. این مهارت گفتگو انواع مختلفی دارد که با آنها آشنا می شویم. در اینجا باید به شما بگویم که اگر قصد دارید به عنوان فردی با بیان قوی و مردمی در جلسات ظاهر شوید، باید خود را در انواع الگوهای گفتگو مدیریت کنید.

گفتگوی خودمانی

گاهی اوقات یک مکالمه تصادفی اتفاق می افتد. یعنی بدون قصد قبلی و با کسی که شاید نشناسیم صحبت می کنیم. مکالمه گاهی از سطوح ساده و ابتدایی شروع می شود. در گفتگوهای معمولی، بدون ذکر مشخص و بدون موضوع خاص، گاهی یکی چیزی می گوید و دیگری چیزی شبیه آن را بیان می کند.

ممکن است تجربه کرده باشیم که در گفتگو با یک یا چند نفر در مسیری بودیم که مثلاً مقاله یکی از افراد جرقه ای در سرمان زد و صحبت های آنها باعث شد به چیزهای جدیدی فکر کنیم. این گفتگوی روان می تواند جالب و محرک و مطلوب باشد. ما این مکالمات را تصادفی می نامیم. گفتگوهایی که می توانند در خیابان، راهروها، محل کار یا هر جای دیگری که حتی فقط دو نفر در آن حضور دارند انجام شود. اگرچه این سطح از مکالمه بسیار ساده و ناخودآگاه است اما احتمالا اکثر ما این تجربه را داشته ایم.

گفت وگوی برنامه ریزی شده

همانطور که از نام گفت وگوی برنامه ریزی شده پیداست، برخلاف مکالمات تصادفی، آنها با یک برنامه ریزی قبلی شروع می شوند و به عنوان مهارت گفتگو تلقی می شود. البته گفتگوهای برنامه ریزی شده نیز می تواند بدون اهداف و موضوعات از پیش تعیین شده باشد، به این نوع مکالمه «گفتگوی بالنده» می گویند.

این گفتگوها با هدف خاصی شروع نشدند اما به ما اجازه می دهند رشد کنیم و احساس شادی کنیم. چون قصد اصلی او همدلی بود. البته، گفتگوی برنامه ریزی شده می تواند با تعیین یک هدف خاص شروع شود. بیشتر اوقات وقتی با دیگران هستیم یا از طریق وسایل ارتباطی با هم صحبت می کنیم، با هدف یا موضوع خاصی شروع به صحبت نمی کنیم اما اگر بتوانیم آگاهانه گفتگو را شروع کنیم، می توانیم آن را به گفتگو تبدیل کنیم.

گفتگوی بالنده، گفتگویی است که با افکار آغاز می شود و برای ایجاد آن باید از ذهن، احساسات و طرز فکر خود، در عین توجه به ویژگی های دیگران استفاده کرد.

دیالوگ ها انواع مختلفی دارند اما بیشتر اوقات، گفتگو برنامه ریزی شده است. با گفتگوهای برنامه ریزی شده، ممکن است موضوع و هدف خاصی از قبل نداشته باشیم که به آن «مکالمه در انتظار» می گوییم یا ممکن است هدف و موضوع خاصی وجود داشته باشد که آن را “هدفمند” می نامیم.

روش های تقویت مهارت گفتگو

کسانی که در برقراری ارتباط بسیار خوب عمل می کنند، دارای تعدادی ویژگی هستند که آنها را از سایر افراد خاص متمایز می کند. همانطور که گفتیم، اگر بتوانید این خصوصیات را در خود تقویت کنید، به جمع کسانی می پیوندید که در برقراری ارتباط بسیار خوب هستند و جایگاه اجتماعی بالاتری دارند. از هر یک از این تکنیک ها برای مدتی استفاده کنید تا وضعیت اجتماعی خود را تغییر دهید.

هیجان انگیز صحبت کنید

یکی از مهمترین مواردی که برای داشتن مهارت گفتگو موفق باید داشته باشید، توانایی صحبت کردن با هیجان است و آیا به اندازه کافی خوب صحبت می کنید تا مخاطبان خود را درگیر کنید و آنها را تشویق به ادامه آن مکالمه کنید؟

اگر دقت کرده باشید، برخی افراد در این مورد بسیار باهوش هستند. آنها آنقدر خوب صحبت می کنند که شما می خواهید بارها و بارها با آنها تعامل داشته باشید و صحبت کنید.

یکی از راه‌هایی که می‌توانید باعث شوید مخاطبانتان با دقت به حرف‌هایتان گوش دهند، صحبت کردن اسرارآمیز است. 

لازم نیست در همان لحظه اول همه چیز را به طور کامل توضیح دهید، بگذارید مخاطب شما کنجکاو باشد. در واقع، این توانایی شما برای تعریف آنچه می خواهید است، به طوری که مخاطب بخواهد به صحبت کردن با شما ادامه دهد و بخواهد داستان شما را بشنود. فرقی نمی کند گفتگوی شما کاری باشد یا شخصی و دوستانه. در هر دو حالت، ابتدا می توان با تعریف محتوای کنجکاو، مخاطب را درگیر کرد. بدون شک زمانی که فرد نسبت به موضوع حساس و کنجکاو می شود سوالاتی را مطرح می کند. این یک دیالوگ ایجاد می کند که برای هر دو طرف سرگرم کننده است.

شنونده خوبی باشید

وقتی می گوییم گفتگو یعنی هر دو طرف به یک اندازه صحبت می کنند و چیزی برای بیان دارند. دست گرفتن مجلس و حرف زدن بی وقفه به معنای داشتن مهارت گفتگو نیست و مطمئنا بعد از مدتی مخاطب شما را خسته می کند. وقتی صحبت از مکالمه می شود، باید اجازه دهید طرف مقابل نظر بدهد و در حین صحبت کردن، آنچه در ذهنش است را بگوید؛ پس شنونده خوبی باشید.

روی صحبت های طرف گفتگوی خود تمرکز کنید و به او نشان دهید که کلمات او چقدر برای شما مهم هستند. متأسفانه برخی افراد آنقدر در میان جمعیت صحبت می کنند که برخی دیگر خسته می شوند و دیگر نمی خواهند با آنها معاشرت کنند.

منظور ما این نیست که شما صحبت نکنید بلکه به همان اندازه که صحبت می کنید به دیگران نیز فرصت دهید تا صحبت کنند و نظرات خود را بیان نمایند. بعد از اینکه بخشی از مطالب درخواستی خود را بیان کردید، سکوت کنید تا طرف مقابل بتواند نظر خود را مطابق گفته شما بیان کند یا اگر حرفی برای گفتن ندارد، با پرسیدن سوال، او را وارد بحث کنید. هیچ رابطه یک طرفه ای راحت نخواهد بود؛ حرف زدن جدا از این قانون نیست.

به موقع سوال بپرسید

آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که چیزی بگویید و دوباره آن را مرور کرده باشید اما پس از دقایقی طولانی، طرف مقابل در مورد موضوع قبلی سوالی بپرسد؟

تنها احساسی که در این لحظه به انسان دست می دهد، احساس خشم و ناامیدی است. چون فکر می کنید طرف مقابل حرف های شما را نادیده می گیرد و در جای دیگری مشغول افکارش است. این یکی از اشتباهات مهلک در مکالمه است.

اگر در مورد آنچه گفته شد سوالی دارید در زمان خود بپرسید. یعنی اگر در مورد موضوع مورد نظر خود بحث می کنید، سوال خود را مطرح کنید. سوال پرسیدن به موقع یکی از پارامترهای مهارت گفتگو است.

اگر سوالات خود را در جای نامناسبی از گوینده مطرح کنید، فقط به او این احساس را خواهید داد که به صحبت های او توجه نمی کنید و متوجه نمی شوید که او در مورد چیز دیگری صحبت می کند.

این می تواند طرف مقابل را سرد کند و تمایلی به ادامه گفتگو با شما نداشته باشد. پرسیدن سوالات در جای مناسب نشان می دهد که چقدر به صحبت های مخاطبان اهمیت می دهید و حتی شما را کنجکاو می کند که بیشتر بدانید. همانطور که پرسیدن سوالات در زمان مناسب می تواند به گفتگو علاقه مند شود، پرسیدن سوالات نامناسب نیز می تواند آفت یک مکالمه موفق باشد.

سوالات بی ربط نپرسید

اگر طرف مقابل در مورد مشکلات خانوادگی خود صحبت می کند، دلیلی ندارد که شما در مورد وضعیت شغلی او بپرسید! با تمام احترامی که قائلم، این موضوع کنجکاوی تلقی می شود. اگر طرف مقابل احساس راحتی می کند که در مورد مسائل شخصی خود با شما صحبت کند، شما این حق را دارید که فقط در مورد موضوع مورد بحث از او بپرسید و نه در مورد موضوع دیگری. اگر صلاح بداند حتما در مورد موضوعات دیگر با شما صحبت خواهد کرد. این موضوع در مراسم خواستگاری اهمیت محسوسی داشته و به عنوان مهارت گفتگو محسوب می شود.

پس زیاد کنجکاو نباش. این واقعیت که آن شخص با شما صحبت می کند دلیل موجهی برای شما نیست که به تمام جنبه های زندگی او بپردازید و بخواهید همه چیز را بفهمید. متاسفانه این خطا در اکثر مکالمات دیده می شود و نتیجه ای جز پایان دادن به مکالمه یا ناتمام گذاشتن آن به همراه ندارد. پس سعی کنید تا حد امکان از سوالات بی ربط خودداری کنید.

گوشی همراه خود را کنار بگذارید

 

وقتی صحبت می کنید، می خواهید همه به شما توجه کنند و هیچ کس دیگری کاری انجام ندهد اما وقتی طرف مقابل شروع به صحبت می کند، شما گوشی خود را گرفته و شروع به بازی با آن می کنید. البته برای نشان دادن توجه خود، هرازگاهی سرتان را بالا می گیرید و به حرف های مخاطب واکنش نشان می دهید. شاید بتوانید بگویید که من از تو مراقبت می کنم.

البته توجه داشته باشید که این بی احترامی بزرگ تلقی خواهد شد. من شخصاً از افرادی که در حین صحبت با دیگران یا در جمع دائماً با تلفن خود صحبت می کنند اجتناب می کنم زیرا این افراد معمولاً به نحوه ارتباط خود با دیگران اعتماد ندارند؛ بنابراین نمی توانند مخاطب خوبی برای گفتگو باشند.

در دست گرفتن تلفن همراه در حالی که شخص دیگری با شما صحبت می کند بسیار بی احترامی تلقی می شود.

با این کار نه تنها نسبت به طرف مقابل بی احترامی می کنید، بلکه نشان می دهید که شخصیت اجتماعی و فهمیده ای ندارید. این کار به عنوان توهین متقابل تلقی می شود که البته به شخصیت شما در ذهن طرف مقابل آسیب می رساند.

ارتباط چشمی خود را حفظ کنید

برقراری تماس چشمی یکی از مهمترین جنبه های یک مهارت گفتگو است. تا حد امکان با طرف مقابل تماس چشمی برقرار کنید. البته، شما نمی خواهید که او به شدت خیره شود، بلکه باید با حرکات صورت و بدن تماس چشمی مناسبی برقرار کنید تا نشان دهید که به او توجه دارید. به عنوان مثال، اگر روی صندلی نشسته اید، می توانید کمی به جلو خم شوید و رو به طرف مقابل قرار بگیرید. این نشان می دهد که شما به حرف های او توجه می کنید و کنجکاو هستید که بیشتر بشنوید.

وقتی در حین صحبت کردن به چشمان کسی نگاه می کنید، ناخودآگاه به او احساس می کنید که کاملاً به آنچه می گوید توجه می کنید. این باعث می شود با انرژی و انگیزه بیشتری با شما صحبت کند. بنابراین تماس چشمی بخش مهم و جدایی ناپذیر یک مکالمه موفق در نظر گرفته می شود. از این نکته غافل نشوید؛ البته در جای مناسب و کافی از آن استفاده کنید.

پراکنده صحبت نکنید

یکی از اتفاقات بسیار رایجی که در بیشتر مکالمات دیده می شود این است که گوینده مدام از این شاخه به شاخه دیگر می پرد. مثلاً در حال صحبت از مشکلات کاری خود است که ناگهان از یکی از دوستانش انتقاد می کند. شنونده در این مواقع دچار سردرگمی و خستگی روحی می شود. زیرا مغز او هنوز ارائه شما در مورد موضوع قبلی را پردازش نکرده است. به همین دلیل، اگر ناگهان به موضوع دیگری بروید و شروع به صحبت در مورد آن کنید، از نظر ذهنی سردرگم می شود.

از مخاطب بخواهید فایل محتوای گذشته را به طور کامل در ذهن خود ببندد و سپس به سراغ موضوع دیگری برود. مدام از این شاخه به آن شاخه نپرید. این به میزان قابل توجهی علاقه به گفتگو را کاهش می دهد. وقتی چیزی را بیان می کنید، آن را دنبال می کنید و به هدف خاصی می رسید، سپس وقتی مطمئن شدید که مخاطب شما مطالب آن را بیان کرده است و چیز دیگری مطرح نیست، می توانید به سراغ موضوع بعدی بروید.

علاوه بر این، حتی هنگام جابجایی بین موضوعات مختلف، به تدریج ترتیب کلمات از دست می‌رود و جذابیت صحبت کردن به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد. این مورد نیز یکی از دلایل اصلی سخنرانی خسته کننده است که به عنوان یک مهارت گفتگو باید در نظر گرفت.

سوالات هوشمندانه بپرسید

 

به همان اندازه که سوالات نامناسب و خارج از موضوع می تواند فرد مقابل را ناراحت کند، پرسیدن سوالات هوشمندانه و جسورانه مهارت گفتگو را چند برابر می کند. به جزئیات صحبت های گوینده توجه کنید و سوالات کوچکی از او بپرسید. به مخاطبان خود این احساس را بدهید که کاملاً به آنچه می گویند توجه می کنید. به مخاطبان خود، هنگام بیان مطالب احساس ارزشمندی دهید. اگر این کار را به خوبی انجام دهید، پاداش بزرگی دریافت خواهید کرد.

همانطور که گفتم، در یک مکالمه بیشتر از آنچه که باید صحبت می کنید، باید بتوانید خوب گوش کنید. این مشکل تنها در صورتی امکان پذیر است که به نکاتی که نشان می دهد واقعاً به طرف مقابل احترام می گذارید توجه کنید و با تمام وجود به صحبت های او گوش دهید.

کلام آخر

تمام نکات بالا اگرچه کوچک و بی اهمیت به نظر می رسند و شاید اشتباهاتی باشند که بارها تکرار کرده ایم و ناآگاهانه عواقب آن را متحمل شده ایم اما اگر این نکات را رعایت کنید، می توانید یک گفتگوی بسیار موثر و مفید داشته باشید. گفتگویی که شما و مخاطبان از شرکت در آن خوشحال می شوید. فقط خوشحال بودن از یک موضوع و احساس خوبی نسبت به آن کافی نیست زیرا همیشه افرادی در اطراف ما هستند که باید به احساسات آنها توجه کنیم. به ویژه در مورد موضوع گفتگو که به عنوان یک موضوع کاملاً دوجانبه تلقی می شود.

گفتگوی سازمانی

تفاوت گفتگو و جدل

اکنون در بسیاری از گروه‌های مجازی و محافل علمی و سیاسی، جدل فرمانروایی می‌کند و کثیری به تصوّر این‌که در حال گفت‌وگو با یکدیگرند، در ورطه‌ی مجادلات بی‌ثمر و بی‌پایان افتاده‌اند، هم‌چنان‌که در گفت‌وگوهای دو یا چند نفره. مرز میان گفت‌وگو و جدل، بسیار باریک و مبهم است لذا چند نکته ساده‌ی آن یادآوری می‌شود.

هدف گفت‌وگو این است که من بدانم در ضمیر شما چه می‌گذرد و شما بدانید که درد من چیست اما جدل تشنه پیروزی است و شهوت استیلا بر طرف مقابل دارد.

پایان جدل، دشمنی است و پایان گفتگو، دوستی است. ذهن و زبان جدلیون، در تسخیر سوء‌ظن به دیگران و خودشیفتگی است. اما گفت‌وگو، راهی برای کاستن از افتراق‌ها و سوءتفاهم‌هاست. بنابراین گفت‌وگو ما را به یکدیگر نزدیک‌‌تر می‌کند و جدل، دورتر و دشمن‌تر. گفت‌وگو اگر گرهی نگشاید، گره را کورتر نمی‌کند.


در گفت‌وگو، میان اندیشه و صاحب اندیشه فرق می‌گذاریم. یعنی مخالفت ما با اندیشه‌ای، به دشمنی ما با صاحب آن اندیشه نمی‌انجامد.

در گفت‌وگو می‌کوشیم که حرف دیگری را بفهمیم ولی در جدل می‌کوشیم که حرف خود را در گوش او فرو کنیم.

اهل جدل، درد حقیقت ندارند. پس به هیچ خطا یا جفایی اعتراف نمی‌کنند. اما در گفت‌وگوی سالم، طرفین می‌پذیرند که در فلان مسئله خطا کرده‌، دچار غفلت یا مبالغه و تندروی شده‌اند.

جدل، استثمار گفت‌وگو است. یعنی گفت‌وگو در جدل، بهانه‌ای بیش نیست. بدین رو اهل جدل، گاهی این بهانه را وامی‌نهند و از ابزار دیگری استفاده می‌کنند که هیچ سنخیتی با گفت‌وگو ندارد، مانند زورگویی، تهدید، نصیحت، افشاگری و تجاوز به حریم خصوصی افراد.

جدل‌گرایان، معمولا زبانی درشت‌گو و پر از نیش ‌و کنایه دارند، گرچه هر درشت‌گویی جدل‌گرا نیست و هر جدل‌گرایی درشت‌گو نیست.

جدل گذشته‌گرا است، اما گفت‌وگو آینده‌ساز است. در جدل، شما از راهی دفاع می‌کنید که آن را طی کرده‌اید اما در گفت‌وگو راهی را می‌جویید که آینده‌ را بسازد. از همین رو گفت‌وگو پیش‌رونده است، اما جدل، هر بار به نقطه‌ آغاز بر می‌گردد.

در گفت‌وگو می‌کوشیم که چیزی بیاموزیم، اما در جدل، تلاش ما بیشتر برای شیرفهم‌کردن طرف مقابل است.
در گفت‌وگو تابع منطقیم و فارغ از این‌که گوینده کیست بر این نکته متمرکزیم که چه می‌گوید؟ و بدون هیچ مقاومتی حرف حق را می‌پذیریم ولی در جدال، از ابتدا با گارد وارد می‌شویم و به چیزی جز غلبه و کسب نتیجه‌ی از پیش تعیین‌شده نمی‌اندیشیم. 

سماجت و افراط در کش‌دارکردن مباحث، از نشانه‌های اهل جدل است. اهل گفت‌وگو به همان آسانی که وارد گفت‌وگو می‌شوند، آن را رها می‌کنند و می‌دانند که کجا و کی باید کنار بکشند، اما جدلیون تا بالابردن پرچم پیروزی و اعتراف خصم به شکست، سماجت می‌کنند.

تفاوت بحث با گفت و گو

بحث

گفتگو

به رخ کشیدن اطلاعات و دانش

یافتن راه حل

ارائه پاسخ ها

طرح سوالات

برنده شدن و شکست خوردن (برد-باخت)

صحبت کردن با یکدیگر  (برد-برد) و برابری

تاکید بر تفاوت

توجه به شباهت ها و نقاط مشترک

قدرت

احترام و توجه

اثبات مسئله

گوش سپردن

دفاع از یک موقعیت

کشف راه ه حل های جدید

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *